Thursday, April 01, 2010

دیروز بزرگ مرد کوچک رو بردم آرایشگاه تا بلاخره از این موهای هاشولی دل بکنه و کوتاهشون کنه. آرایشگاه مال یک خانم ایرانی بود که شماره اش را از دوستان گرفته بودم. تا حالا اینجا دوبار بیشتر نرفته بودم آرایشگاه هردو هم ایرانی و هردو هم درون خانه. برای همین این بار هم وقتی به آدرسی که گرفته بودم می رفتم دنبال یک خانه می گشتم که دیدم آرایشگاه واقعا آرایشگاه است. کلی ذوق کردم. برای همین بعد پسرکم خودم هم موهامو کوتاه کردم و همین طور صفایی به ابروهام دادم. با اینکه بزرگترین مدیتیشن من اینه که آینه و موچینم رو بردارم و بشینیم سینه آقتاب و موریزه های زیر ابروهام رو یکی یکی بکنم ولی با این حال بعد از یکسال و خورده ای واقعا مستحق آرایشگاه شده بودند. قول دادم که تا دفعه بعد دیگه بهشون دست نزنم تا شاید بشه شکلشون رو عوض کرد البته اگر بتونم

No comments: