Monday, July 28, 2003

اگر وقت كرديد فيلم ببينيد يا دنبال يه فيلم خوب مي گشتيد اين فيلم هارو بهتون پيشنهاد مي كنم :
"بوي خوش زن" با بازي آلپاچينو(اگر تونستيد نسخه اصليشو ببنيد با حال تره .فكر بدم نكنيد گول اسمشم نخوريد اين فيلم اصلا صحنه نداره ولي تو نسخه مجازش رقص فيلم رو حذف كردن .منم خودم نديدم ولي مي گن خيلي اي صحنش خيلي قشنگه)

ُSleepers” يه فيلم فوق العاده با بازي براد پيت و رابرت دنيروديدن اين فيلم رو به همه والدين و افرادي كه به نوعي با بچه ها سر وكار دارند پيشنهاد مي كنم.

"ديدار با والدين" يه فيلم كمدي خانوادگي با بازي رابرت دنيرو .شايد آدم معروف بازم توي اين فيلم بوده ولي من فقط اين يكيشو ميشناختم .پيشنهاد مي كنم اگر تونستيد نسخه اصليشو ببينيد چون مطمئنا بيشتر مي خنديد.

"عود سروان لي" با بازي نيكلاس كيج .در مورد اسمش زياد تعجب نكنيد منم اولش كلي فكر كردم نفهميدم يعني چي بعد كه فيلم رو ديدم فهميدم جناب سروان تو فيلم ماندلين ميزده بعد اومدن تو اسم فيلم به جاي ماندلين گداشتن عود حالا چقدر اين دو تا شبيهن بايد متخصصين فن بگن ولي از اسم فيلم بگذريم خود فيلم خيلي قشنگه

"كافيست "(enough) با بازي جنيفر لوپز اين فيلمم از صدقه سر وضع لباس پوشيدن جنيفر لوپز آش و لاش شده بود .بي انصاف همش يه تاپ پوشيده بود كه چون برا سلامت جامعه مي تونست ضرر داسته باشه صحنه ها قيچي قيچي شده بود تازه صحنه هاي جشن عروسي هم كلا حذف شده بود كه يه وقت خداي نكرده آسمون به زمين نياد. ولي در كل فيلم بد نبود مي شه گفت يه جورايي نسخه خارجي فيلم قرمز خودمون بود .اگر با شوهرتون مشكل داريد و مي خوايد دخلشو بياريد اين فيلم مي تونه كمكتون كنه تا يه راه حل حسابي پيدا كنيد.

وقتي مرد ديرش شده و مي خوادد بره بيرون ومثلا دسته كليدش رو گم كرده و يا كتابي رو كه قولشو به دوستش داده پيدا نمي كنه و يا نميدونه جورابش كجاست زن ميره كمكش ميكنه تا زودتر كارش راه بيفته و مرد ديرش نشه.
ولي وقتي زن ديرش شده و داره دنبال يه چيزي مي گرده و از مرد كمك مي خواد مرد خيلي راحت سرشو تكون مي ده و ميگه نميدونم كجاست.

وقتي مرد ميره بيرون دنبال انجام دادن كارا زن تو خونه با بچه بازي مي كنه غذا مي پزه خونه رو تميز مي كنه و هر كاري كه از دستش بر بياد انجام ميده.

ولي وقتي زن ميره بيرون و مرد ميمونه تو خونه تنها كاري كه مي كنه اينه كه بچه رو نگه مي داره .

وقتي مرد به خونه مي اد و زن تو خونست شربتي وميوه اي چايي چيزي مياره جلوي مرد مي ذاره و بعدم سر بچه روگرم ميكنه كه زياد سر بسر باباي خستش نذاره وفوري سفره رو مي اندازه.

وقتي زن بخونه مي آد و مرد تو خونه بوده لباس در اورده و نياورده بايد بره تو آشپرخونه كه غذا رو روبراه كنه بعدم بايد حواسش به بچه باشه چون مرد كلي بچه داري كرده و خسته شده.

وفتي زن ميخواد بره سر كار و هروز صبح بايد بره سر كار و يه بچه رو هم دنبالش يدك بكشه و كلي فيلم بازي كنه كه هر روزخدا ديرش نشه و بچه هم با روي خوش راه بيفته اصلا كار مهمي انجام نميده

ولي اگر مرد قرار باشه دو روز بچه رو با خودش ببره هرروز ديرش ميشه و بعد بايد يه راه حلي پيدا كرد كه زن خودش بچه رو ببره حتي اگر مجبور بشه از شب بره يه جاي ديگه بخوابه

Sunday, July 27, 2003

اينم يه مورد جالب كه امروز موقع خونه تكوني كامپيوترم پيدا كردم و اينجا ترجمشو اوردم:
1- يك عدد بين 2 و 9 انتخاب كنيد.
2- عدد را در دو ضرب كنيد
3- به حاصل عدد 5 رو اضافه كنيد.
4- جواب را در 50 ضرب كنيد
5-اگر تاريخ تولدتون در امسال گذشته جواب را با 1753 و اگر هنوز تولدتون نشده با 1752جنع كنيد
6- حالا سال تولدتون رو به ميلادي از اون كم كنيد .
7 –رقم اول همون رقم انتخابي شماست
تعجب نكنيد دو رقم بعدي سن شما رو نشون ميده

در ضمن اين فرمول فقط در سال 2003 درست جواب مي دهد

متاسفانه نمي دونم نويسنده اين جملات كيه كه اسمشو بيارم ولي چندتا از جملات اونقدرخوشم اومد كه حيفم اومد اينجا نذارمشون پس با اجازه نويسنده:
عشق يك آينه است و رابطه واقعي ، آينه اي است كه در آن دو عاشق چهره يكديگر را مي بينند و خدا را باز مي شناسند .اين راهي بسوي پروردگار است .
زندگي به هيچ روي اسرار آميز نيست ، زندگي بر برگ برگ درختان و بر تك تك شنهاي ساحل دريا نوشته شده است . زندگي در هر يك از انوار زرين آفتاب گنجانيده شده است .به هر چه بر مي خوري زندگي است با تمام زيبايي اش.
ذهني تكامل يافته است كه ظرفيت حيرت كردن را حفظ كرده باشد ذهني بالغ است كه مدام به شگفتي در آيد ، از ديگران ، از خودش از هر چيزي . زندگي حيرتي است هميشگي
دو دستي چسبيدن به هر چيزي نشانگر بي اعتمادي است . اگر به زن يا مردي عشق مي ورزي و دو دستي به او چسبيده اي ، اين به تمام معنا نشان مي دهد كه اعتماد نمي كني
عشق هرگز قادر به تملك نيست.عشق آزادي بخشيدن به ديگري است . عشق هديه اي بدون قيد و شرط است . عشق معامله نيست .
هر لحظه چنان زندگي كن كه گويي واپسين لحظه است و كسي چه مي داند ، شايد كه واقعا واپسين لحظه باشد.
عشق نخستين گام به سوي كبرياست و تسليم ، آخرين گام و اين دو گام كل سفر است .
اگر بيشتر عشق بورزي ، بيشتري ، اگر كمتر عشق بورزي كمتري ، تو هميشه در تناسب با عشقت هستي .
عبادت تفريح است . بنابراين چنانچه كه به معبد رفتي و خيلي جدي شدي ، معبد را عوضي گرفته اي . براي خنديدن ، شادماني و لذت به معبد برو .
ما به بال احتياج داريم ، بال هاي عشق ، نه بالهاي منطق ، منطق تو را به سمت پايين مي كشد . منطق تابع قانون جاذبه است . عشق تو را به سوي ستاره ها مي برد .
مرگ تنها براي آن عده اي زيباست كه زندگي خود را زيبا سپري كرده اند . آنان كه از زيستن نهراسيده اند . آنان كه به قدر كافي شهامت زندگي كردن داشته اند . آنان كه عشق ورزيدند ، آنان كه به رقص در آمدند و آنان كه جشن گرفتند .
در هر كاري كه انجام مي دهي بي همتايي خويش را به نمايش بگذار . فرديت خود را عرضه كن .بگذار هستي به تو افتخار كند .آنگاه زندگي ، همچون وبالي برگردن احساس نخواهد شد . زندگي به عطري دل انگيز بدل خواهد شد .
درختان عاشق زمين اند و زمين عاشق درختان . پرندگان عاشق درختانند و درختان عاشق پرندگان . زمين عاشق آسمان است و آسمان عاشق زمين . سراسر هستي در اقيانوس عظيم عشق به سر مي برد . بگذار عشق نيايش تو باشد ، بگذار عشق عبادت تو باشد .

Friday, July 25, 2003

حالم گرفته

Wednesday, July 23, 2003

دلم براي وبلاگم تنگ شده دلم برا وبلاگ دوستامم تنگ شده. پشت اين فيلتر لعنتي احساس خفگي مي كنم .فقط مي تونم بنويسم.حتي نمي دونم چيزايي كه مي نويسم درست ديده مي شه يا نه .

Wednesday, July 09, 2003

لاله و لادن رفتن اونا مي دونستن كه احتمال موندنشون با رفتنشون يكيه و خودشون انتخاب كردند .از وقتي كه خبر جدا سازيشون اعلام شد اكثر مردم اخبار رو دنبال كردند روزنامه گرفتند و توي اينترنت دنبال خبر هاي جديد تر گشتند .حتي اونايي كه مي تونستند كمك مالي كردند مردم تا به هم مي رسيدند از هم مي پرسيدن كه چي شد و وقتي كه فهميدن اونا ديگه بين ما نيستن همه ناراحت شدند و حتي عده اي گريستند.نمي خوام بگم كه همه اينا بده نمي خوام چيزي رو رد كنم فقط ياد محبوبه افتادم كه شانس بيشتري داشت برا زنده موندن برا زندگي كردن وچه ساده وآرام در گذشت و مهرانه كه الان با سرنوشتي مشابه به انتظار آينده مبهم خود نشسته است و هزاران كودك بينوا و بيچاره كه توي كوچه پس كوچه هاي شهر، همين دور و بر خودمون دارن با درد و رنج سر مي كنند ولي هيچ كس نمي دونه كه حتي وجود دارند مگه صدا و سيما و روزنامه ها نمي تونستند همون كاري كه براي لاله و لادن كردن براي پدرام ومحبوبه و مهرانه و بقيه اي كه اگر پول و يا امكانات داشته باشند شانس بودن و زندگيشون صد در صد ميشه انجام بدن ولي حالا از دور و بري هاتون بپرسيد چند نفرشون حتي مي دونستن اين بچه ها هم دارن انتظار مي كشند كه كسي بياد و كمكي بهشون بكنه چراشو نمي دونم فقط احساسم اينه كه بعضي وقتا وقتي مي فهميم كه يه جاي مملكتمون خبريه كه توي كشوراي ديگه بهش توجه كنند اونوقت غرور مون بيدار ميشه كه آره اين ماييم و اون قهرمان، دانشمند، استاد دانشگاه، دانشجوي تيز هوش،شاعر، ،نويسنده، دوقلوي به هم چسبيده مال ماست تبارش با ما يكيه وبا همون زبان ما داره حرف مي زنه ولي تا قبل از اون انگار نه انگار كه خبري هست مثل اينكه بايد اول كشفمون كنند تا بعد خودمون باورمون بشه كه ما هم وجود داريم

Tuesday, July 08, 2003

ببين من اگر يه جرياني رو برات تعريف مي كنم نمي خوام كه بهم بگي چرا اينو گفتم يا چرا اون كارو كردم
بابا من فقط مي خوام حرف بزنم راه حل نمي خوام حتي نمي خوام نصيحتم كني مي خوام دردو دل كنم اونم با يكي كه حرفمو گوش كنه اصلا سكوت كن. لازم نيست كه هميشه وقتي كسي بات حرف مي زنه جواب بدي مي توني سر تكون بدي همين برام كافيه همين كه بدونم يكي داره به حرفام گوش ميده آرومم مي كنه مطمئن باش وقتي حرفامو زدم خودم راهمو پيدا مي كنم اگرم يه روز احتياج داشته باشم كسي نصيحتم كنه يا راهو نشونم بده مطمئن باش خودم قبلش بهت مي گم كه ازت كمك مي خوام ولي تو بقيه موارد فقط خواهش مي كنم گوش كن ، مثل يه دوست كه ميشه كنارش بلند بلند فكر كرد
ببين من اگر يه جرياني رو برات تعري� مي كنم نمي خوام كه بهم بگي چرا اينو گ�تم يا چرا اون كارو كردم
بابا من �قط مي خوام حر� بزنم راه حل نمي خوام حتي نمي خوام نصيحتم كني مي خوام دردو دل كنم اونم با يكي كه حر�مو گوش كنه اصلا سكوت كن. لازم نيست كه هميشه وقتي كسي بات حر� مي زنه جواب بدي مي توني سر تكون بدي همين برام كا�يه همين كه بدونم يكي داره به حر�ام گوش ميده آرومم مي كنه مطمئن باش وقتي حر�امو زدم خودم راهمو پيدا مي كنم اگرم يه روز احتياج داشته باشم كسي نصيحتم كنه يا راهو نشونم بده مطمئن باش خودم قبلش بهت مي گم كه ازت كمك مي خوام ولي تو بقيه موارد �قط خواهش مي كنم گوش كن ، مثل يه دوست كه ميشه كنارش بلند بلند �كر كرد
ببين من اگر يه جرياني رو برات تعريف مي كنم نمي خوام كه بهم بگي چرا اينو گفتم يا چرا اون كارو كردم
بابا من فقط مي خوام حرف بزنم راه حل نمي خوام حتي نمي خوام نصيحتم كني مي خوام دردو دل كنم اونم با يكي كه حرفمو گوش كنه اصلا سكوت كن. لازم نيست كه هميشه وقتي كسي بات حرف مي زنه جواب بدي مي توني سر تكون بدي همين برام كافيه همين كه بدونم يكي داره به حرفام گوش ميده آرومم مي كنه مطمئن باش وقتي حرفامو زدم خودم راهمو پيدا مي كنم اگرم يه روز احتياج داشته باشم كسي نصيحتم كنه يا راهو نشونم بده مطمئن باش خودم قبلش بهت مي گم كه ازت كمك مي خوام ولي تو بقيه موارد فقط خواهش مي كنم گوش كن ، مثل يه دوست كه ميشه كنارش بلند بلند فكر كرد

Sunday, July 06, 2003

دوروز بعدش دختر پشت سرور پروژه نشسته بود و داشت درخواستهاي جديد كاربران رو وارد مي كرد كه احساس كرد يه نفر پشت سرش ايستاده برا همينم برگشت .ديد يكي از دوستاش توي قسمت حسابداريه كه اومده سراغش سلام و احوالپرسي كردند .دوستش گفت خواهرزادمو يادته كه اشكال كامپيوتري داشت دختر گفت آره دوستش گفت الان اومده اونطرف مي خواد اشكال بپرسه مي شه چند لحظه بياي اشكالاتشو رفع كني دختر گفت باشه الان ميام .بعد از نرم افزاري كه داشت كار مي كرد خارج شد و بعد هم Log off كرد و به دوستش گفت بريم .با هم اومدن ساختمون اصلي شركت و رفتن طبقه دوم .دوستش گفت يه لحظه بيا تو سالن كنفرانس دختر گفت خواهر زادت اونجاست دوستش گفت آره اونجاست .توي سالن كنفرانس هيچ كس نبود دختر كمي تعجب كرد دوستش گفت يه لحظه بشين باهات يه كاري دارم ولي چون بچه ها دور و برت بودن مجبور شدم اين جوري بگم .دوتاييشون نشستن ودوستش گفت يه سوالي داشتم اول بگو ببينم قصد ازدواج داري دختر يكم جا خورد و بعد ازكمي تامل گفت تا كي باشه و ذهنش رفت پيش خواستگاراي تك وجفتي كه اين چند وقته همكاراش بهش معرفي كرده بودند ولي دوستش گفت يكي از بچه هاي شركت خودمونه آقاي فلاني كه دختر يهو شصتش خبر دار شد كه بعله طرف همونه كه اين چند روزه همش دور و بر شركت مي ديدتش با اين حال بروي خودش نياورد و گفت بايد فكر كنم اول هم بايد به خونوادم بگم دوستش گفت حالا اگر چيز بيشتري مي خواي ازش بدوني مي توني بگي تا از اون كسي كه واسطه كرده و به من گفته بپرسم تازه دختر فهميد كه پسر بيچاره يكي ديگه از همكاراشو فرستاده تا از دوستش خواهش كنه كه به اون جريان خواستگاري رو بگه تو دلش خندش گرفت ولي بازم بروي خودش نياورد و قرار شد فعلا جريانو با خونوادش مطرح كنه
فرداي اون روز دوستش اومد دنبال نتيجه دختر گفت من مي خوام بيشتر ازش بدونم مثلا رشتش چيه چند سالشه كجايي و از اين سوالايي كه از بس در مورد مردم پرسيده بود ديگه حفظش شده بود .دوستش گفت بذار يك كاري كنم. پروندشو ميارم ببينيم جواب سولاتت رو پيدا مي كني يا نه يواشكي پرونده رو اوردن و دختر رفت سراغ كپي مدرك تحصيلبش مهندس برق از يه دانشگاه دولتي ولي خوب معدلش هم چي چنگي بدل نمي زد .سنش هم بد نبود 5 سال اختلاف سني از نظر دختر قابل قبول بود. تنها مشكلش اين بود كه كارش شيفتي بود ولي خوب دختر فكر كرد اگر بقيه چيزاش درست باشه ديگه اين مسدله خيلي مهم نيست تازشم خيلي از بچه هاي شيفت بعد از يه مدت مارشون تغيير كرده و روز كار شدند. بعد دختر بدوستش گفت ببين ما نه خودمون پولدلريم نه ماديات برا مون حرف اول رو ميزنه برا همينم مي خوايم خونواده طرف مقابلمون هم همين طور باشه مهم نيست كه چي دارن يا وضعيتشون چيه ولي بايد تحصيل كرده باشند اگر فرهنگ خونواده درست باشه و ارزششاشون منطقي باشه بعدا آدم ميتونه به چيزاي ديگه هم كه مي خواد برسه دوستش گفت باشه اينا رو برات مي پرسم و بعد بهت مي گم .

Tuesday, July 01, 2003

وبلاگ عزيزم تولدت مبارك.تا حالا من وتو يكسال در كنار هم بوديم و من هرچي دلم مي خواست اينجا مي نوشتم . دليل اينكه چرا اينجا ساخته شد روخودت خوب مي دوني وهمين طور ميدوني كه چقدر به من در پيدا كردن دوستاي جديد كمك كردي. واقعا دوستت دارم راستشو بگم كلي بهت عادت كردم اونقدر كه حتي دلم نمي خواد شكل و شمايلت رو عوض كنم . و اگر بعضي وقتا تنها موندي و من دير اومدم سراغت بخاطر كاراي زيادي بوده كه داشتم وگرنه نوشتن رو خيلي دوست دارم و همين طور تو رو كه بهم اين امكانو دادي كه راحتتر بنويسم .معمولا بچه ها از يك سالگي زبونش باز ميشه وشروع مي كنن به بلبل زبوني .اميدوارم از اين به بعد تو هم همين وضعيت رو داشته باشي البته بازم مي دونم كه منم بايد سعي كنم خود سانسوريمو كمتر كنم و راحت تر بنويسم ولي خوب قبول كن يكم سخته اونم برا آدمي كه يه عمر خودشو سانسور كرده وهميشه مواظب خوش بوده كه بچه خوبي باشه و يه وقت حرفي نزنه كه به كسي بي احترامي بشه يا كسي ازش برنجه و يا سرشو به باد بده ولي باور كن من دارم سعيمو مي كنم خيلي هم با خودم صحبت مي كنم تا بتونم خودمو در مورد بعضي مسائل قانع كنم ولي با اين حال ازت خواهش مي كنم كه صبور باشي تا همه چي درست بشه