Monday, May 24, 2004

الان صبح زوده مدتيه كه تصميم گرفتم سر كار چيزي ننويسم خيلي دلم مي خواست توي خونه يه وقتي پيدا مي كردم براي نوشتن ولي انگار نميشه اين روزا خيلي سوژه ها بوده براي نوشتن براي حرف زدن و براي فكر كردن ولي وقت نبوده.تواين سال جديد يه كار خوب كردم و اونم كلاساي تنبك رو كه 5 سالي ميشد ول شده بود شروع كردم و با هر ضرب وزوري كه شده سعي ميكنم دوباره ول نشه.ديگه چند تا كتاب خوندم
از جمله "هويت" ميلان كوندرا كه آخرش يه دفعه قر و قاطي شد ‏‏ يه نويسنده ديگه هم كه تا حالا ازش كتاب نخونده بودم پيدا كردم با نام ناتاليا گينزبورگ و دو تا كتاب ازش خوندم به نام "چنين گذشت بر من" و "نجواهاي شبانه" كه اين دوميش به نظر من عالي بود خيلي خوشم اومد كتاب" نو عروس" آلبا دسس پدس رو هم خوندم كه مجموعه داستان كوتاه بودو شايد از يكي دو داستانش خوشم اومد كه يكيش همون داستان نو عروس بود كتاباي دفترچه ممنوعو از طرف او به نظرم خيلي بهتر مي امد.يه روزم از بند جيم استفاده كرديم و با آقاي همسر دو تايي رفتيم فيلم مارمولك و كلي خنديديم.جاي همتون خالي خيلي بامزه بود حيف كه بعضي جاهاش اونقدر مردم مي خنديدن كه تا چند لحظه ديگه چيزي شنيده نميشد

No comments: