مي دوني از چي مي ترسم
ميترسم خيلي دلم برات تنگ بشه و طاقتم طاق بشه
مي ترسم كه زانوهام خم بشه و بغضم بشكنه
ميترسم كه نتونم تحمل كنم
ميترسم وقتي كه نياز دارم دستت ، دستم رو بگيره
كنارم نباشي كه دستمو بگيري
مي ترسم وقتي شونه هام نياز به تكيه گاه داره نباشي كه بهت تكيه كنم
مي ترسم وفتي دلم گرفته و ميخوام دردو دل كنم
پيششم نبشي كه حرفامو بشنوي
باور كن براي همين چيزاست كه خيلي مي ترسم
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment