Saturday, October 29, 2005

روزها ،
نه ،
سالها مي گذرد
من هنوز
در تجربه باور تو
حيرانم
مانده ام مستاصل
كه چگونه به چه حجت يا دليل
باز بايد ..............................
به چه اميد فراموش كنم
آنچه گذشت
كه اميد هم فراموش شده
در باور من
آنچه بيني تو از اين پس از من
تابش نور خود توست همه از نظرم

پس دگر خرده مگير
اگر اين نوربسان خورشيد
گرمي و شعله ندارد .
.........................
و فراموش نكن
كه مرا رنجاندي

No comments: