از صبح تا حالا اين هايده خدا بيا مرز يه ريز داره برام مي خونه :
اول آشناييمون حرفا چه عاشقانه بود
نگاه تو تو چشم من چه پاك و صادقانه بود
اول آشناييمون عزيز و دردانه بودم
تو چشم مست و عاشفت گوهر يكدانه بودم
حالا چي هستم واسه تو
يه جام خالي از شراب
شكستني مثل حباب
..........................
البته اين مال ديروز بود امروز نوبت شكيلاست
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment