Wednesday, December 31, 2003

چي ميشود كرد. چه ميشود گقت به اين خاك ماتم زده به اين كودكان به يك ثانيه يتيم گشته
به اين دستان له شده چشمان از حدقه بيرون زده به ضجه هاي پدر دختر از دست داده وناله هاي مادران عزيز در خاك گذاشته به شعله هاي اميد خاموش شده و روندگان به آني باز مانده
چه مي شود گفت كه حرفي براي گفتن نمانده است

No comments: