Tuesday, January 19, 2010

سال گذشته این موقع ها بود که تونستیم خونه بگیریم. خونه رو که گرفتیم فکر کردیم خوب قسمت سختش تموم شده و بزودی همه چی می افته رو غلتک اونموقع فکر نمی کردیم که این قدر طول بکشه. شایدم ما باید این مراحل رو می گذروندیم تا خیلی چیزها رو یاد بگیریم ولی الان خیلی خوشحالم اول برای تو که واقعا در این مدت زحمت کشیدی و من می دونم چه فشاری رو تحمل کردی و بعد برای خودم که دیگه می تونم یه نفس راحت بکشم.

1 comment:

ستاره پنج پر said...

به نظرم خیلی زن با اراده ای هستی