Sunday, September 22, 2002

يه روز يه 7 ازاينكه بايد هميشه رو سرش بايسته و پا ها شو تو هوا بگيره خسته مي شه. به خودش مي گه هرچي بادا باد من ديگه نمي خوام اين جوري وايسم . چرخي مي زنه و سر وته مي شه چند لحظه مي گذره و مي بينه خبري نشد و كسي براي اخراجش از سرزمين اعداد نيومده . فقط يك صداي بلند همه جا رو پر مي كنه .صدا مي گه: اي 7 جسور كه به خودت جرات دادي و از راه و رسم نياكانت برگشتي .از اين لحظه طي اين حكم به پاداش جسارتت ارتقا مقام مي گيري و ارزشت يك واحد اضافه مي شود . و اين جوري شد كه اولين 8 سرزمين اعداد متولد شد.

No comments: