Wednesday, November 06, 2002

.اونموقع ها كه پدربزرگ خدابيامرزم زنده بود مراسم افطار و سحر تو خونشون با تشريفات كامل انجام مي شد.مثلا هميشه سر سفره شون فرني دست پخت مادر بزرگم كه واقعا خوشمزه بود حاضر بود و ديگه اينكه حتما بايد روزه شونو با گلاب نبات باز مي كردند.گلاب نباتو از گلاب و آب و نبات كه مي ذاشتن يه كم هم دم بكشه درست مي كردن و عطرو بويي داشت.يادمه اونموقع ها روزه ها هم حسابي بود يعني تابستون بود وفاصله سحر و افطار زياد بود.اونوقت ها ماه رمضونو به خاطر گلاب نبات افطارش دوست داشتم ولي نمي دونم چرا اونقدر كم درست مي كردن و هر كس فقط يه دونه ازاين استكاناي كمر باريك ميخورد ......
حالا ازاون موقع خيلي وقت گذشته ولي خوب من هنوز عاشق گلاب نباتاي ماه رمضونم تازه گلاب نباتو ليواني هم مي خورم كه خيلي هم حال مي ده

No comments: