Wednesday, August 06, 2003

دو ساعت برا خودمم
امروز صبح كلاس زبان داشتم برا همينم ساعت شيش ونيم صبح اومدم شركت تو راه ديدم نونوايي كه نون بربري مي پزه يه عالمه نون داغ چيده رو ميزش هيچ كسم تو صف نيست منم ماشينو زدم كنار و سه تا نون داغ گرفتم كه بعد كلاس با بچه ها يه صبحانه حسابي بخوريم يه پلاستيك هم از نونوايي گرفتم كه نونا رو بذارم توش سر شيش ونيم رسيدم شركت ماشينو سر و ته كردم كه تا كلاس تموم شدم سريع برم از سوپر سر كوچه پنير بگيرم و بيارم .نون هارو با كيفم بردم بالا و خودم اومدم كلاس ، كليد ماشين رو با دوتا پانصد تومني كه لاي كتابم گذاشته بودم رو هم با خودم آوردم .كلاس كه تموم شد به دوستم گفتم وسائل منو ببر بالا، من رفتم پنير بگيرم به بچه ها بگو چيزي نخورن الان ميام. بعدم از در شركت پريدم بيرون و نشستم پشت ماشين يكي از بچه هاي قسمت من و ديد بيچاره مونده بود چرا اينقدر عجله دارم خلاصه پنير و گرفتمو اومدم شركت وقتي اومدم بالا ديدم يكي ديگه از دوستامم دو تا نون بربري اورده با يه قوطي پنير روزانه ولي پنير من خوشمزه تر بود آخه خامه اي بود خلاصه جاتون خالي يه صبحانه حسابي خورديم و رفتيم سر كارمون بعدم ساعت نه ونيم زنگ زدم آرايشگاه وقت بگيرم گفت ساعت يازده نيم بيا. منم كه يه عالمه كار نكرده داشتم كه مدتها بود مي اومد تو ليست كاراي انجام داده نشده و بعد از اونجا منتقل مي شد به ليست جديد و دوباره از اين ليست به اون ليست. گفتم بهترين فرصته 2 ساعت مرخصي ساعتي و انجام دادن كارايي كه دلم مي خواد با ارامش .ساعت نه و نيم اومدم بيرون و بعد از مسير بندي كارام رفتم سراغ يكي يكيشون بعد هم برا خودم يه نيم ساعتي توي يه كتابفروشي بزرگ پرسه زدم و يه كتاب گرامر با يك كتاب خوشگل در مورد خطاهاي رايج در زبان انگليسي به اضا فه يك ديكشنري كامپيوتري كه متاسفانه نصب نشد و بايد عصر ببرم پسش بدم خريدم .از اونجا هم رفتم بانك تا براي يكي از قسطامون كه مهلتش رسيده بود پول بگيرم بعد از مدتها يه مقدارم پول گرفتم به نيت خودم تا واسه دل خودم خرج كنم چرتكه مغزم رو هم خاموش كردم كه مزاحمت برام ايجاد نكنه .(باور نمي كنيد يه چرتكه اي دارم تو مغزم كه از صد تا ماشين حساب بيشتر كار ازش بر مي اد و بصورت اتوماتيك هر قيمتي رو ميبينه پردازشش شروع مي شه و در عرض 2 ثانيه نتيجه رو تحويلم ميده) از اونجا هم رفتم يه پاساژ ديگه و يكمي خريد كردم ولي متاسفانه هنوز چيز قابل داري برا خودم نخريدم .بعدم رفتم آرايشگاه ودر نتيجه هنوز صورتم داره مي سوزه ولي به جاش دلم خنك شد كه يكمي وقت برا خودم گذاشتم

No comments: