Wednesday, August 27, 2003

پريشب يادته در مورد يه نفر ازت سوال كردم و مي خواستم بدونم چه جور آدميه . مي دوني حسابي اوضاشون ريخته بهم . فكر كنم حرف طلاقم پيش اومده .دختره كه ديگه عين چوب خشك شده پسره هم خيلي تو خودشه پريروز بچه ها بهم گفتن كه اينجوري شده و يكي ديگه از دوستام كه بيشتر در جريانه هم گفته كه نه ديگه اين پسره خيلي عوضيه و دختره رو تشويق مي كنه كه زودتر جدا بشه ولي با اين همه به دوستاي من نميگه چه جوري به اين نتيجه رسيده كه اينقدر با قاطعيت مي گه ديگه نميشه كاريش كرد.
از وقتي اينو شنيدم خيلي حالم گرفت احساس كردم شايد بچه ها دارن يه جايي اشتباه مي كنند برا همينم رفتم سراغ يكي از بچه هاي اداري و از زير زبونش همه چي رو كشيدم بيرون . مي دوني اون چيزي كه به نظر اونا واقعا وحشتناك بود از نظر من خيلي هم وحشتناك نبود .نه اينكه اصلا مشكلي نباشه ها ولي امكان حل شدنش مي تونست وجود داشته باشه خلاصه به همين دوستم گفتم ببين همه ما تو زندگيمون يه سري مشكلات داريم كه مال زندگي خودمونه اول زندگي اين مشكلات شايد بيشترم بوده اينكه با ملاكاي خودمون در مورد آدماي ديگه قضاوت كنيم و يا اينكه فكر كنيم روابط همه زن وشوهرا بايد مثل رابطه ما باشه اشتباهه شايد همين الان همسر تو خصوصياتي داشته باشه كه به نظر من زندگي باهاش وحشتناك باشه ولي تو از زندگيت راضي هستي و يا اگر من يه روز بيام يش تو از همسرم گله كنم شايد تو بهم بگي كه عجب آدميه چه جوري باش زندگي مي كني ولي من مي دونم كه از زندگيم راضيم حتي اگر زماني ناراحتي داشته باشم گذرا است پس بهتر نيست به جاي اينكه تشويقش كنيد كه همه چي رو تموم كنه كمكش كنيد تا بتونه فكر كنه كه آيا واقعا مشكل داره يا نه اونوقت اگر واقعا مشكل داره هيچ كس اصراري به ادامه مسير نداره و خلاصه كلي از اين حرفا كه نمي دونم فايده كرد يا نه ......
براي اثبات حرفم كه مردم و بخصوص زناي ما در مورد مسائل و مشكلات زناي ديگه خيلي سريع قضاوت مي كنند و قضا وتشون بيشتر از روي احساسات و پيش داوري هاشونه و بدون اينكه كسي رو كامل بشناسن با شنيدن يه حرف براي بقيه نسخه مي پيچن اون متنو نوشتم نتيجشو هم كه ديدي .من اونجا دروغي نگفته بودم ولي شايد با حذف يه سري از حقايق همه چي رو بر عيله تو كردم مثلا در مورد دليل اينكه چرا گفتي ديگه نمي تونم صبحا ببرمش چيزي نگفتم در حاليكه من خوب مي دونم به خاطر اين بود كه صبحا دلت نمي اومد به زور راش بندازي و به ساز اون حموم مي برديش بعد مي ذاشتي فيلمشو ببينه و بعد هروقت آقا اجازه ميداد راه مي افتاديد برا همينم هميشه دير مي رسيدي در عين اينكه روزاي محدودي رو آدم مي تونه توي يه ماه دير بره سر كار .حتي لحن صدات اصلا بد نبود
خلاصش كه به همين سادگي يه زن مي تونه همسرشو تو چشم بقيه سياه نشون بده و بقيه هم تشويقش مي كنند كه يالا پوست از سر شوهرت بكن ولي آيا اين همه ماجراست مطمئنا نه ولي متاسفانه اين مسئله خيلي زياد اتفاق مي افته يعني خيلي از زناي ما با نصيحتاشون وراههايي كه به هم نشون ميدن باعث سرد شدن روابط خا نوادگي يكديگر ميشن و به جاي اينكه به هم ياد بدن چه جوري مي تونن رابطه صميمي تري با هم داشته باشن و مشكلاتشون رو منطقي حل كنند آتيش بيار معركه ميشن

No comments: